کریستوفر نولان چگونه سینمای مدرن را دگرگون کرد؟
به گزارش بازی های اندروید، با شروع هزاره تازه، تحولی شگفت انگیز در منظره سینما به وجود آمد و این اتفاق درست زمانی رخ داد که بیشتر موفقیت های جهانی باکس آفیس مربوط به فیلم های پرفروش ابرقهرمانی و ساخته شده با استفاده از جلوه های ویژی کامپیوتری یا همان CGI بودند. اما در این بین، یک کارگردان بریتانیایی جسور به نام کریستوفر نولان با ساخت آثار خلاف جریان اصلی سینما، مسیر فیلمسازی مدرن را به طور کلی دگرگون کرد، تا جایی که تأثیر فیلم های او در این صنعت، حتی همین حالا هم و با گذشت بیش از دو دهه از انتشار اولین فیلمش یعنی تعقیب (Following)، کاملاً روشن و قابل مشاهده است.
ورود نولان به جریان اصلی سینما با فیلم یادگاری (Memento) در سال 2000 شروع شد. یک فیلم هیجان انگیز روان شناختی که هنجارهای روایی و ساختار کلیشه ای موجود را با داستان سرایی غیرخطی و کاملا متفاوت خود به چالش می کشید؛ رویکردی که بعدها در شاهکارهای سینمایی دیگری مانند پرستیژ (The Prestige)، تلقین (Inception) و دانکرک (Dunkirk) بیشتر صیقل داده شد و به اوج پختگی رسید. استفاده از این شیوه های جسورانه روایی، ساختارهای سنتی فیلمسازی در هالیوود را پشت سر گذاشت و نولان را به عنوان یک مبتکر شجاع معرفی کرد؛ شخصی که از به چالش کشیدن اصول داستان سرایی قدیمی که میان همه پذیرفته شده بود هراسی نداشت. در عین حال، توانایی و تسلطش برای کار در کنار ستاره های درجه یک سینما را با کارگردانی فیلم هایی که در آن ها بازیگرانی مانند گای پیرس و ستاره فیلم ماتریکس (Matrix) یعنی کری فیشر حضور داشتند، به همه ثابت کرد.
آزمون وخطاهای او در سروشکل دادن به ساختارهای روایی نو با جلوه های عملی موردعلاقه اش و استفاده حداقلی از تصاویر کامپیوتری یا همان CGI همراه بود، آن هم در عصری که تصاویر فراوری شده به وسیله کامپیوتر دقایق زیادی از آثار فراوری شده را تشکیل می دادند و اغلب هم حسابی مورد توجه مخاطبین قرار می گرفتند. در نتیجه، تعهد نولان به استفاده از جلوه های ویژه میدانی، پادزهری مناسب و صد البته مورد احتیاج برای خنثی کردن زهر استفاده بیش از مقدار از تصاویر کامپیوتری یا همان CGI بود که تأثیر چشمگیر آن را می توان در فیلم میان ستاره ای (Interstellar) او که در سال 2014 اکران شد مشاهده کرد؛ جایی که ترجیح صد درصد او بر استفاده از جلوه های ویژه میدانی به جای فناوری های پیشرفته دیجیتالی در روند ساخت فیلم، مجموعه ای پیچیده و حیرت آور از طرح و نقش را برای به تصویر کشیدن شگفتی های درخشان کهکشان به وجود آورد که در نهایت همین موضوع بعضی از خیره کننده ترین و مجذوب کننده ترین سکانس های سینمایی دهه های اخیر را به مخاطب هدیه کرد. کوشش های او برای نمایش اصالت و حس واقعی هیجان روی پرده سینما، چه با استفاده از دکورهای چرخشی که برای فیلم تلقین (Inception) استفاده کرد و چه صحنه سقوط یک هواپیمای واقعی در فیلم های دانکرک (Dunkirk) و تنت (Tenet)، کاملاً موفقیت آمیز بود و نتیجه اعتقاد پایدار او به کاری که انجام می دهد، منجر به فراوری فیلم هایی با کیفیت و متفاوت در سینمای معاصر شد که تعداد زیادی از آن ها در دسته برترین آثار تاریخ این صنعت قرار می گیرند. به قول خودش: استفاده از جلوه های ویژه کامپیوتری CGI ، توانایی های کارگردانی من را محدود می نماید.
کارهای منحصربه فرد کریستوفر نولان حتی روی بلک باسترها هم تاثیر گذاشت و به ویژه در احیای ژانر ابرقهرمانی نقش مهمی ایفا کرد. فیلم بتمن شروع می نماید (Batman Begins) محصول سال 2005 و اولین فیلم از سه گانه شوالیه تاریکی (Dark Knight) ثابت کرد که فیلم های ساخته شده از روی کمیک بوک ها می توانند از قالب کهنه و سنتی شان خارج شوند و موفقیت های مالی فراتر از حد تصور داشته باشند. این فیلم با در نظر گرفتن ویژگی های روانشناختی شخصیت این جنگجوی صلیبی شنل پوش، آنچه که می توانست به راحتی و بدون هیچ زحمتی فقط یک فیلم اکشن بی نظیر باشد را به یک مطالعه متفکرانه و هوشمندانه از شخصیت اصلی تبدیل کرد که از قضا مورد استقبال دیدنگران نهاده شد.
میراث کریستوفر نولان
لحن تاریک و پیچیدگی های اخلاقی این سه گانه، انتظارات مخاطب از فیلم های ابرقهرمانی را به طور کلی تغییر داد. تغییری که موجب موفقیت بی نظیر فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Knight) در سال 2008 شد. نولان با انتخاب هوشمندانه هیث لجر فقید برای ایفای نقش چندوجهی جوکر در این فیلم، نه تنها مجذوب کنندهیتی چند برابر به آن اضافه نمود بلکه برترین جوکر فیلم های بتمن از ابتدای ظهور این شخصیت را نیز خلق کرد. نقشی که پس از مرگ بازیگرش جاودانه شد و به حق جایزه اسکار برترین بازیگر مرد را دریافت کرد. بنابراین، اغراق نیست اگر بگوییم که بدون نولان اقتباس های غنی و کاملی که امروزه همچنان از کمیک بوک ها می بینیم وجود نداشت. او در واقع مسیر نوی را باز کرد و خود به عنوان راهنما در ابتدای آن ایستاد.
علاقه و استفاده نولان از فرمت تصویربرداری آی مکس (IMAX) که ظرفیت ضبط و نمایش تصاویر را با مقدار و وضوحی بسیار بیشتر نسبت به دیگر سیستم های سنتی و قدیمی ضبط فیلم دارد، موقعیت پیشگامانه او را در صنعت فیلمسازی مدرن تثبیت می نماید. با شوالیه تاریکی (The Dark Knight)، کریستوفر نولان به اولین کارگردانی تبدیل شد که بخش قابل توجهی از فیلم خود را با دوربین های بزرگ آی مکس فیلمبرداری کرد.
حرکتی جسورانه که علی رغم چالش ها و هزینه های زیاد مرتبط با فرمت، نشان دهنده تعهد او به ارائه ی تجربیات سینمایی بی نظیر به مخاطب است. به اعتقاد او، دوربین آی مکس منظره ها بصری فراگیر و مسحور کننده ای را ضبط می نماید که دیدنی آن ها یک لذت بصری محض است. فقط کافیست سکانس های شگفت انگیز و نفس گیر ثبت شده در آثاری مانند دانکرک (Dunkirk) و میان ستاره ای (Interstellar) را دیدن کنید تا به اصرار او برای استفاده از این تکنولوژی پی ببرید.
اگرچه همه ما او را به خاطر مهارت های فنی اش تحسین می کنیم، اما در حقیقت، عمق موضوعی کارهای کریستوفر نولان است که او را از دیگر همکارانش متمایز می نماید. فیلم های او ایده های بکر و پیچیده ای را به تصویر می کشند. از ماهیت حافظه و هویت در فیلم های یادگاری (Memento) و تلقین (Inception) گرفته تا مفهوم آنتروپی (بی نظمی)، جبر و اراده آزاد در فیلم تنت (Tenet) همه و همه موضوعاتی هستند که نولان در آثارش به نوعی با آن ها سروکله زده است. او اعتقاد دارد که مخاطبان اصلی سینما ظرفیت فکری بسیار بالایی برای درگیر شدن با ایده های چالش برانگیز فیلم هایش دارند، درنتیجه، امتناع او از ساده سازی محتوا برای جذب مخاطب بیشتر، موجب ارتقا سطح کلی پروژه هایش شده است و تعهد او به اصالت پیامی قدرتمند به دست اندرکاران سینما در خصوص ارزش و ماندگاری محتوای منحصر به فرد و تفکر برانگیز ارسال می نماید.
حالا که حرف از ارزش در کارهای نولان به میان آمد، جالب است بدانید که اصرار نولان بر استفاده از سلولوئید (نام تجاری نوعی پلاستیک که در تهیه فیلم عکاسی هم کاربرد دارد) به جای تکنولوژی دیجیتال چیزی بیش از یک ترجیح و علاقه شخصی است و مسئله اصلی، حفظ جوهره اصلی و بنیادین سینماست. علی رغم دیجیتالی شدن صنعت سینما، نولان همچنان مدافع سرسخت استفاده از فیلم های سلولوئیدی است و اغلب پروژه هایش را کاملاً با استفاده از فیلم های خام 70 یا 65 میلی متری فیلمبرداری می نماید. تعهد او به حفظ این قالب سنتی، گواهی بر اشتیاق او به سینمای اصیل و نشان دهنده اهمیت فیلم در عصر دیجیتال است. اما انگیزه او صرفاً محدود به حفظ این فناوری نمی گردد و او با فکر آینده نگرانه ای که دارد قطعا - همانطور که تا به امروز دیده ایم - از نوآوری در این صنعت نیز استقبال می نماید. به طور مثال، او دستور ساخت یک قالب فیلم کاملاً نو را برای فیلم اوپنهایمر (Oppenheimer) داد تا بتواند سکانس هایی را با استفاده از آی مکس و به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری کند.
نولان سینمای مدرن را تغییر نداد، بلکه با داستان گویی نوآورانه ، توانایی فنی خارق العاده و تعهد بی تزلزلش به فرم سینمایی، کاملا آن را تعریف نموده است. اگرچه صنعت فیلمسازی همیشه در مسیر تکامل و پیشرفت واقع شده است، اما شکی نیست که تأثیر منحصربه فرد کریستوفر نولان در شکل دادن به این مسیر ادامه دارد. بعلاوه او مرزهای بالقوه را جابجا می نماید و سطح فیلمسازی را برای کارگردانان دیگر در سراسر دنیا بالا می برد. تا جایی که، امروزه کلمه ای متفاوت و نو برای ساخت چیزی منحصربه فرد، قابل تأمل و خیره کننده از نظر بصری در سینما وجود دارد؛ واژه ای به نام نولانسک (Nolanesque) که از نام این کارگردان بزرگ سینما وام گرفته شده است.
منبع: faroutmagazine
منبع: دیجیکالا مگ