معنی ضرب المثل فارسی؛ کلاه گذاشتن
به گزارش بازی های اندروید، ضرب المثل کلاه گذاشتن، به زمان های قدیم باز می شود و این برگرفته از نوعی مجازات بوده که برای افراد گناهکار در نظر گرفته می شد. در خواندن این مقاله با خبرنگاران همراه باشید.

تاریخچه ضرب المثل کلاه گذاشتن
از قدیمی ها نقل شده است که در آن دوران برای افراد خلافکار مجازات هایی را در نظر می گرفتند که یکی از آن ها به نحوی بود که بر تن فرد مجرم لباس می کردند و روی سر او کلاه سیاه رنگی قرار می دادند. بعد وی را در مرکز شهر می چرخاندند تا مردم از تماشا آن ها درس عبرت بیاموزند و کار خلاف انجام ندهند.
گاهی اوقات این نوع مجازات را تنها برای کوچک کردن و تحقیر کردن فرد گناهکار اجرا می کردند و لباس به شکل برعکس بر تنش نموده و کلاه دودی روی سرش می گذاشتند تا به جایگاه و مقامش لطمه وارد نگردد. اما اگر فرد مجرم خلافش سنگین بود و احتیاج بر این بود که در شهر چرخانده گردد، علاوه بر لباسی که بر تن او نموده کلاهی روی سرش قرار می دادند که به آن تعدادی دم روباه و زنگوله متصل بود. با این کار مردم او را مسخره می کردند.
در روایات آمده است که در ابتدای سال 1275 هجری شمسی، مردی به نام میرزا حشمت الدوله به فرمانروایی استان سیستان و بلوچستان و استان خراسان انتخاب شد. در آن موقع شخصی به نام میرزا محمد قوام الدوله در سمت وزارت استان خراسان فعالیت می کرد. وی به همراه حشمت الدوله تصمیم گرفتند به ترکمن هایی که به خاک مرو و سرخس تجاوز نموده بودند، حمله نموده و آن ها را از کشور ایران بیرون نمایند.
در نهایت سال 1276 هجری شمسی توانستند بر مرو و سرخس مسلط شوند.
در آن دوران به دلیل تضاد و درگیری بین قوام الدوله و حشمت الدوله، ضربه سنگینی به لشگر ایران وارد شد و تعداد زیادی از سربازان کشته و عده ای از اهالی مرزنشین اسیر شدند. گفته می گردد که از آن موقع به بعد کشور ایران نتوانست شهر مرو را تحت اختیار خود بگیرد.
در سال 1301 هجری قمری فردی روسی به نام علیخان اف که یکی از ماموران کشور روم بود، به دستور حاکم کشور روسیه بر مرو مسلط شد.
قوام الدوله و حشمت الدوله از دستورات پادشاه ایران اطاعت نکردند و همین باعث شد که سپاه ایران نابود گردد.
طبق اسناد برجای مانده، حشمت الدوله و قوام الدوله سال ها مردانی گوشه نشین و شکست خورده بودند تا اینکه روزی به قوام الدوله تهران آمد و این موضوع را به پادشاه اطلاع دادند. او هم دستور دستگیری قوام الدوله را صادر می نماید. سپس به فرمان پادشاه کلاهی از جنس کاغذ روی سر او قرار می دهند و در مرکز شهر وی را می چرخانند و به مردم اعلام می نمایند که این مرد باعث و بانی شکست ایران در مقابل ترکمن ها است.
این داستان به تدریج به صورت ضرب المثل در بین مردم ایران رواج پیدا کرد و اشاره به فردی دارد که از روی جاهلی، اشتباه و خطایی را انجام می دهد و ضرر بسیاری متحمل می گردد.
منبع: کجارو / بیتوته / sarapoem.persiangig.com